عـلـیـرضـاعـلـیـرضـا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
بـاهـم بودنمونبـاهـم بودنمون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
مــامــانــیمــامــانــی، تا این لحظه: 29 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
بــابــایــیبــابــایــی، تا این لحظه: 32 سال و 26 روز سن داره

جیگیـلی مـامـان بـابـا

20 هفتگی+نظر سنجی برای اتاق علیرضا

سلام گل پیسل مامانی  قربونه اون لگدای قشنگت برم !! خوبی مامانی ؟؟؟ علیرضای قشنگم ،نفس مامان الان شما بیست هفتته  خدا روشکر تقریبن نصفه راه و اومدیم ، درسته سخت بود اما خیلی شیرینی ها هم داشت  جیگیلی من ؛این روزا همش دارم به اتاقت و وسایلات فک میکنم  نمیدونم رنگه اتاق و سرویست چی باشه !!!! یکم سر درگرم شدم  اومدم اینجا تا خاله های وبلاگیت هم نظر بدن ببینیم چه رنگی برا شما شیطون پسر بهتره  حالا از خاله های گل و با سلیقه میخوام یه رنگی رو بگن تا ما اون رو مد نظر داشته باشیم  و اینکه به نظره خاله های گل علیرضا جونم ،، انتخاب یک شخصیت برای اتاق خوب ...
22 مرداد 1392

ماه پنجم هفته ی 19

سلام سلام  دلبرکم عسل مامانی فدای اون پای کوچولوت که میخوای قدرت نمایی کنی و سفت لگد میزنی عشق مامان بالاخره وقت چکاپ رسید رفتم پیش دکتر وقتی وزنم روگرفت ودیدعلاوه براینکه تغییرنکردم  که هیچ تازه یه دوکیلوهم کم کرده بودم، دکتر از دستم عصبانی شد ولی بعدش گفت اشکالی نداره و تا ماه هفتم فرصت داری 5 تا 7 کیلو زیاد کنی  فشارمم پایین بود !! دکتر بهم گفت تو چرا اینقد داغونی  هر کیم که منو میبینه همینو میگه !!!  چرا اینقد لاغری؟؟چرا شکم نداری؟؟چرا چاق نمیشی؟؟چرا اینقد ولویی؟؟حالت بهتر نشده؟؟چرا به خودت نمی رسی؟؟جنسیتش چیه؟؟الان چند ماهته ؟؟تکون میخوره...
19 مرداد 1392

عذر خواهی شدید

سلام قند عسلم ،سلام دلبرکم ..! ینی من به شدت شرمندم عسیسکم اینقد شرمندم که خجالت میکشم برات  بنویسم  واقعا مامان تنبلی داری عشقم  از خاله هاتم خیلی معذرت میخوام که نگرانشون کردم و ازشون واقعا ممنونم که به فکر منو تو بودن و هی ازمون سراغ میگرفتن ناناز مامانی نفس مامانی الان 18 هفتته؛بزرگ شدی نه ؟؟؟ خیلی عسیسم من روزای بزرگ شدنت رو موبه مو پیگیری میکنم هرروز با هم کلی حرف میزنیم و شما سوالای منو با لگدای قشنگت جواب میدی  آره درست شنیدی تو اینقد بزرگ شدی که دیگه لگد میزنی و تکون میخوری عشقم  اولین تکونت دقیقا دو هفته پیش حس کردم .. داشتم میمیردم از...
5 مرداد 1392
1